پشیمانی پس از عشق پارت ۱۰
| DINA
بعد سال ها بیاید ادامه
&خاک تو سرت که سن دختره رو هم نمی دونی؟
$حالا اینارو وله خود دختره کو؟
+الان می رم میارمش
پشت بند حرفم به سمت اتاق رفتم.رفتم تو اتاق،کاگامی پشت میز آرایش نشسته بود.
واو!یه نیم تنه و شلوارک توری مشکی پوشیده بود که سوتین و شرت قرمز رنگش کاملا پیدا بود. کاگامی که منو دید به سمتم اومد و گفت:آماده شدم بریم.
می دونم خیلی کمه ولی بازم لنگه کفشی در بیابان نعمت است
بده دیگه منم بلدم همچین پارت کوتاهی بدم خوب یکم هم برای ما وقت بزار
اره می دونم خیلی کمه ولی درسام زیادن اگه بتونم فردا می دم😅
بعد سال ها نه عزیزم بعد قرن ها اومدی
ولی با پارت خیلی کم
عالی ولی خیلی کمه باید امروز یه پارت دیگه بدی. ناراحت میشیم🥹🥹
😑😑